سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تــو نخــوان

نـخوان  و بگذر ...

از این  اشک نوشته ها ،

مثل همیشه !!!

نادیده بگیر ...

بی صدا بـرو ...

آهسته عبـور کن ...

از این احساس ، از این تنــهایی ، از مـن ...

از دل ...

ایـن دفعـه نـه به خـواستـه ی خود ؛

به خواستـه ی من ...

 بــرو !!!

نه فقط از پیـش من ،

از دلـم ...

از خط خطی هایم ...

از ثانیه هایم ...

از دفتـر آرزو ...

باز هـم چشم هایتــ را ببند ...

بخـــند 

و نادیده بگیر ؛

این نوشتـه ها برای تـو نیـست درست فهمیده ای !!!

برای مـن است ...

برای دل ...

برای خـودِ خودم !!!

نه اشکی در کار است ، نه حرفی ...

سکوتت به جای هر دویـمان گفتـه و گـفـتـه . . .


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/2ساعت 10:9 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

گاهی وقتا دوست دارم بنویسم ،

نه هیچ کس بدونه نه هیچ کس بخونه!!!

ولی

بعضی وقتا دوس دارم بنویسم !


کسی ندونه


اما یکی بخونه


و اینجا میشه همون دفترچه خاطراتی که


مینویسم تا بخونی و


ندونی برای تو مینویسم!!!


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/2ساعت 12:0 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

تو نِمے دانے وَقتے چِشمانَتـــ غَمگینَند

وَقتی صِدایتــ آهنگ هَمیشگے اَش رآ نـَدارَد

گاه کـہ غمـِ عالمـ در دِلَت جاے مے گیـرد

اَز هَمـہ ے دُنیـا گِرفتـہ اَستــ

چـہ دردے مے کِشَمـ ...

مے خواهَمـ یِکبآره

تَمآمـِ هَستے رآ بـہ آتَش بِکشَمـ

تَمامـِ دُنیـا رآ بَر هَم ریزَمـ

تو چـہ مے دانے چـہ دَردے دارَد غَمـِ چِشمانَتــ رآ دیدَن

نمے خواهمـ ...

نمے خواهَمـ دنیایے رآ

کـہ همـہ ے هستےِ مَن دَر آن یِکــ لَحظـہ

آرامِش نَدارَد ...

روزے کـہ گُلِ خَنده روے لَبانَت بِشکُفـد

بِهتَریـن و شیرین تَرین لَحظـہ ے زِندِگے مَن اَستــ

زِندِگے بدونِ تو وَ لَبخَندتــ بَرایَمـ پوچ اَستــ

این لَحظآتــِ خوشبَختے رآ اَز مَن مَگیــر کـہ

تَمآمـِ مَن بـہ تو وآبَستـہ اَستــ

وَ تَنهآ تو دَلیلِ بودَنمـ هستے ...


نوشته شده در سه شنبه 91/12/1ساعت 9:11 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

چقدر آرامی بی من

شاید میدانی هرگاه که برگردی ،

باز جای خود را داری

میدانی هیچ کس جایت را نگرفته و نخواهد گرفت

آری این چنین است ؛

آرام باش ...

آرام ...


نوشته شده در سه شنبه 91/12/1ساعت 9:4 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

 

دِلـَـم کـِـه می گـیــرد کــودَکـــ می شـَـوم ،

کفش هــایم تــابــه تــا می شـَـود ؛

دستانی میخواهم که ارامم کنند ؛

مـهــربـانـی کـِـه بــه فـِـکــر دلـتَـنـگـی هــایـَـم بــاشَـد . . .

بهانه گیر میشوم ؛

نـِـق می زنـم که این را می خــواهــم ، کــه آن را نمی خــواهـم . . .

ولــی هیـــچـکـس نمی دانـَـد کــه

بــه جــز تــو هیــچ نمیخواهم . . .

 


نوشته شده در سه شنبه 91/12/1ساعت 3:13 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >