سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 


دیوار حاشا بلند است،
تو هم حاشا کن . . .


 

دیگه نمی بخشم واقعا . . .

 



نوشته شده در چهارشنبه 92/9/27ساعت 10:27 صبح توسط ...| نظرات ( ) |

= آخرین آیدیت . . .


نوشته شده در دوشنبه 92/9/18ساعت 8:56 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در دوشنبه 92/9/18ساعت 7:54 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

[نوشته ی رمز دار]  


نوشته شده در سه شنبه 92/7/16ساعت 3:40 عصر توسط ...| نظرات ( ) |

چه اجبارِ خنده داری ست ؛
وقتی از تنهاییِ بی انتهایت بیرونش کنی
مبادا تنهاییت واگیر دار باشد و محبوبت گرفتار شود
ولی باز هم از تو میخواهد که بماند ...
که کنارش بمانی ...
بعد یه روز ، یه جایی
میفهمی که رفته ست
و تو هیچوقت باور نخواهی کرد رفتنش را
نبودنش را
هیچ چیز را جز خودش و حرفایش باور نمیکنی
و اینگونه زندگیت را به آتش میکشی . . .
================
همه سکوت کرده اند . . .
سکوتی تلخ ؛
به تلخیِ تمام غم های نبودن هایت . . .

نوشته شده در سه شنبه 91/12/22ساعت 1:5 صبح توسط ...| نظرات ( ) |